Bاز قبل هیدتاکا میازاکی وظیفه نجات بازی فانتزی قرون وسطایی شرکتش یعنی Demon’s Souls (2009) را به عهده گرفت، او فقط یک رتبه دیگر بود. طراح -و-فایل. برای کودکی که به عنوان خواننده ای مشتاق داستان های ژانر شمشیر و جادو بزرگ شد، کارگردانی یک بازی فانتزی کثیف یک رویا بود. من احساس رضایت شاعرانهای را در این واقعیت پیدا میکنم که میازاکی – که اکنون در اواسط ۴۰ سالگی خود قرار دارد و رئیس توسعهدهنده FromSoftware است که با بازیهای سخت، متمایز، فراموشنشدنی و فراموش نشدنی Dark Souls، Bloodborne و Sekiro، شرکت را به موفقیت جهانی رساند. با جورج آر آر مارتین روی یک بازی فانتزی کار کرده است. برای پسری که وقتی نمیتوانست قسمتهایی از رمانهای فانتزی را که از کتابخانه محلیاش به خانه آورده بود بفهمد، احساس میکند یک لحظه کامل است، از تخیل خود برای پر کردن شکاف ها استفاده کرد.
نقش مارتین در الدن رینگ مدتی پیش تکمیل شد – او کاراکترها و روابط آنها را کارگاه آموزشی کرد، که میازاکی و تیمش سپس در بازی ادغام کردند. جدا از همه شمشیرها، حلقه الدن تقریباً هیچ شباهتی به بازی تاج و تخت ندارد (اژدها دارد، اما اگر در عروسیها در اینجا سیاستگرایی پیچیده، جمجمهکشی یا قتل عام وجود داشته باشد، بعد از آن پنج نفر در بازی هستند. ساعت بازی کردم). این بازی خارقالعادهتر است: شخصیت شما میتواند تیغههای اثیری و صاعقهها را احضار کند، شخصیتها با اصطلاحات محترمانه درباره «مکانهای لطف» و «تارنهشده» صحبت میکنند و اسب شما یک روح جسمانی است. پس از یادگیری اصول اولیه حمله و دفاع از خود، وارد دنیایی به نام سرزمینهای بین میشوید، جایی که درختان درخشان و ترسناک مانند کوهها به آسمان کشیده میشوند و زمین جنگلی زیر را در نور طلایی غوطهور میکنند.
از آنجا نقشه مال شماست. چند قدم بیرون از غار آموزشی، راهبی حامی را دیدم که بالای تپه نشسته بود. با دیدن یک شوالیه با ظاهر ترسناک سوار بر اسب در مسیر آشکار روبروی خود، شمشیر پهنی بر دوش گرفتم و به جای آن به دور او رفتم و از میان جنگلی که شوالیه ها با مشعل های روشن در آن دور می چرخیدند، خزیدم. آنها من را به غار دیگری هدایت کردند که پر از گرگ بود، در انتهای آن اولین رئیسم را پیدا کردم، یک حیوان وحشی: درهم پیچیده ای از پوست و تیغه که فریاد می زد. به طرز معجزه آسایی، در اولین تلاشم او را به پایان رساندم – اما بعد از آن، با موفقیت، فکر کردم که میخواهم به آن مرد بزرگ سوار زره درخشان بیرون بروم و بهسرعت با لگدمال کردن کشته شدم. آه بالاخره این یک بازی FromSoftware است. مبارزه وحشیانه و استراتژیک است – بدون فشار دادن دکمه و امید به بهترین ها در اینجا. شما باید آماده باشید و برای نگهبانی یا جدایی آماده باشید.
چیزی که در مورد Elden Ring من را شگفت زده کرد این است که احساس ممنوعیت نمی کند. همانقدر که من بازیهای دیگر میازاکی و FromSoftware را دوست دارم، بازی کردن آنها را به شدت استرسزا میدانم، حداقل برای اولین بار. شما هرگز نمی دانید در راهروی قلعه فرسوده بعدی یا در پایین پله های در حال فرو ریختن بعدی چه خبر است، اما می توانید نسبتاً مطمئن باشید که وحشتناک خواهد بود و احتمالاً شما را خواهد کشت و شما را با یک دویدن دلهره آور به جایی که بودید رها می کند. در Elden Ring حس فضای باز به نوعی این موضوع را نفی می کند. من به جای ترس از این که اگر نور آتش را دنبال کنم، یا درب سیاه چال را که طولانی بسته بود باز کنم، یا اسبم را احضار کنم و به سمت منطقه ای از جهان که هنوز کاوش نکرده بودم، بروم، شیفته آن بودم. توانایی زیپ کردن در اطراف نقشه نیز دنیای متفاوتی ایجاد کرد – هیچ سفر دلخراشی وجود نداشت که پس از ملاقات با هر یک از مرگهای اجتنابناپذیر من بارها و بارها تکرار شود.
شاید این باشد. ۱۲ سال تجربه Souls صحبت کردن را تجربه کرد، اما من آن را نیز چندان سخت ندیدم. یا حداقل نه به همان روشی که جدیدترین بازی FromSoftware، وحشتناک سامورایی بسیار سخت Sekiro: Shadows Die Twice. رؤسای الدن رینگ فوقالعاده هستند، و من بدم نمیآید اعتراف کنم که با دروازهبان نهایی نمایش، مارگیت، غول شنیع با تکههای درختی که از صورتش رشد میکند، که نه تنها یک شمشیر غولپیکر دارد، به جایی نرسیدم و یک دم عقرب برای شکستن شما، اما همچنین یک خنجر جادویی که او از هوای رقیق آن را احضار می کند، که واقعاً به نظر می رسد بیش از حد است. اما هرگز در کمین این چالش قرار نگرفتم. من همیشه می دانستم که چه زمانی در یک منطقه خطرناک هستم یا در آستانه رویارویی با یک حریف به خصوص سخت هستم و مهمتر از همه، اگر بخواهم می توانم فرار کنم. این بیشتر شبیه افسانه Zelda: Breath of the Wild، به این صورت که میتوانید به راحتی خود را به دردسر بیندازید و به راحتی از آن خلاص شوید، از موقعیتهای چسبنده فرار کنید و بعداً وقتی که احساس شجاعت می کنم.
Breath of the Wild در حین بازی Elden Ring، همراه با کلاسیک ۱۰ ساله فانتزی Bethesda، Skyrim، همچنان در حافظه من ظاهر می شد. حداقل در بخشهای پیشنمایششده، این فضای زیباییشناختی فانتزی بالایی دارد، با رنگ و نور و آفتاب طلایی به جای تاریکی ظالمانه و بیامان دیگر بازیهای میازاکی. و نحوه چیدمان جهان، با ساختارهای فریبنده ای که از دور قابل مشاهده هستند، و غارها و دخمه ها و جیب های کوچک زمینی که مکان های ایده آلی برای مخفی شدن موجودات جالب یا گنج فراهم می کند، به جای تردید و وحشت، ماجراجویی و کنجکاوی را تشویق می کند. . Elden Ring دارای چند نفره است: مانند Dark Souls، می توانید بازیکنان دیگر را برای کمک به شما احضار کنید یا به دنیای آنها حمله کنید تا با آنها دوئل کنید. طی چند روزی که به این نسخه نمایشی دسترسی داشتم، نتوانستم آن را به کار بیاندازم، اما چون در نهایت در یک رئیس یا منطقه خاص گیر نکردم، بیش از آن خوشحال بودم که همه چیز را به تنهایی انجام دهم.
همچنین مینیمالیستی در آنچه روی صفحه است وجود دارد که باعث میشود دنیای خیالی در اینجا بزرگتر و جذابتر به نظر برسد. نوارهای سلامتی و استقامت شما و نمادهایی که اسلحهها و وسایل مجهز شما را نشان میدهند در صورت عدم نیاز ناپدید میشوند و به شما این امکان را میدهند که روی آنچه میتوانید جلوی خود ببینید، چه در حال پاره کردن منظره روی اسب شاخدار، طیفی یا خمیده خود باشید، تمرکز کنید. در علفهای بلند، روی اردوگاه سربازان خزیدهاند. اشتباه نکنید، اطلاعات بسیار زیادی در منوها وجود دارد – فقط بسیاری آمار و آیتم های مختلف وجود دارد که همگی با توضیحات متنی مبهم همراه هستند که بازیکنان از گردآوری آنها در داستان های قابل درک لذت خواهند برد. . اما در حالی که در حال بازی هستید، با اطلاعات بصری بمباران نمیشوید.
مارگیت، دروازهبان قلعه در لبه این بخش از نقشه Elden Ring، پنهان میشود. بالای یک تپه بادگیر برای رسیدن به او، باید راه خود را از میان موانع، غولهای گذشته و هوای بد جوی بگذرانید. دریاچه ای پیدا کردم که محل زندگی یک اژدها بود، و دخمه هایی که من را آنقدر ترسانده بود که نمی توانستم آنقدر عمیق شوم. اینها شبیه ترانههای فانتزی به نظر میرسند، اما هیچ چیز کلی در مورد کارگردانی هنری فریبنده و مخرب الدن رینگ، یا احساسی که هنگام مبارزه با موجوداتش، شمشیر در دست و قلب در دهان، به شما القا میکند، وجود ندارد. با کاوش در سرزمین های بین، از این که چقدر این یک ماجراجویی به نظر می رسد تا یک دستکش شگفت زده شدم. این مانند برخورد بین دو بازی مورد علاقه من در دهه گذشته – Dark Souls و Zelda: Breath of the Wild – است و این مقایسه ای است که باید هر کسی را هیجان زده کند.
-
Elden Ring در ۲۵ فوریه ۲۰۲۲ برای ایکس باکس، پلی استیشن ۴/۵ و رایانه شخصی عرضه می شود. نسخه آزمایشی شبکه برای بازیکنان منتخب از ۱۲ تا ۱۵ قابل پخش خواهد بود. نوامبر.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ