کافه سیسیلیا در هاکنی، شرق لندن، سؤالی را که غریبه ها اغلب از من می پرسند، آزمایش کرد: “پس، آیا می توانی در هر جایی و در هر مکانی میز تهیه کنی. زمان؟” پاسخ پیچیده است، اما، به اختصار، همیشه پاسخ میدهم: «بله!»، وقتی واقعاً منظورم این است: «معمولاً بله، اما گاهی اوقات خیر، بسته به متغیرهای بیشمار، از جمله «گرمی» مؤسسه مورد نظر، انعطاف پذیری از ویژگی های اصلی آن و، البته، حیله گری خودم در حالی که سعی می کنم راهم را پنهان کنم.”
در حال حاضر، بیایید روی داغ بودن تمرکز کنیم، که ربطی به آن ندارد. مناسب بودن آن برای دوران پیش از یائسگی، بلکه شور و حرارت تقریباً ملموسی است که برخی از روزنه های جدید را احاطه کرده است. کافه سیسیلیا، که اخیراً در نزدیکی بازار برادوی در یک جاده فرعی نسبتاً جذاب نزدیک یک کارخانه گاز قدیمی ظاهر شد، توسط مکس روچا، سرآشپز با ارتباط با کافه رودخانه و سنت جان، و پیوندهای سنگین با صنعت مد، با پدر و خواهرش، جان و سیمون، طراحان بسیار محبوبی هستند. این نوع شلوغی به ناچار منجر به این می شود که تمام ۱۵ میز از هفته ها قبل رزرو شوند، در حالی که هر وقت ناهار مجموعه ای وسوسه انگیز از گزارش های رسانه های اجتماعی به داخل اتر نفوذ می کند و مواردی مانند کله خوک، پای مریم گلی و سیب زمینی، کاسه ماهی با اورزو، گوشت خوک پخته شده در شیر با دانه های کوکو تازه، گالت تمشک و گینس با قوطی.
<. p class="dcr-1qcirl4">امیدوارم کافه سیسیلیا بتواند مرا ببخشد که به داغ بودن آن اشاره کردم، زیرا در گذشته متوجه شده بودم که برخی از رستوران ها از این برچسب گریزان و درخشان خوش می گذرانند. کمی شبیه این است که به یک مدل برتر بگوییم چقدر خوشگل هستند، اما با این جمله استقبال می شود، “خب، بله، اما من افکار بسیار جدی در مورد منطقه خودمختار تبت نیز.” رستورانهای داغ نمیخواهند صرفاً داغ باشند و با تعقیبکنندگان رستورانهای داغ پر شوند. نه، آنها میخواهند به دلیل مهارتهایشان، منشأ مواد تشکیل دهندهشان و دستور العملهای متاثر از اصیلشان که با پیچ و تابهای مدرن ساخته شدهاند مورد احترام و دوستداشتن قرار بگیرند. آنها میخواهند از راههای معنیداری داغ باشند، نه فقط به این دلیل که دوریس از سنجابهای حمایت عاطفی آخرین مصاحبهاش را با رولینگ استون در آنجا انجام داد.
به هر حال، آنچه مسلم است این است که “دور” است. رستورانهایی مانند کافه سیسیلیا نیازی به منتقدان ندارند تا آنها را دوست داشته باشند، بنابراین من بهخاطر میز رایگان (رستورانهایی که همیشه آستینهایشان را بالا میبرند فقط در صورتی که باراک اوباما و جزئیات امنیتی او رد شوند) به آنها فکر میکردم. قرار نیست آن را قطع کند درعوض، تقریباً شش هفته قبل رزرو کردم، سپس به این فکر کردم که این غذای جادویی را به چه کسی تقدیم کنم، قبل از اینکه به دوست قدیمیام دیو که اصلاً اهل تعقیب و گریز رستوران نیست، بنشینم. او را دیدم که در اتاقی سفید و بتونی با میزهای قهوهای ساده و بدون سفره – در واقع بدون هیچ دکوری خاص – نشسته است و فهرستی از کله خوک، برگهای مریم گلی سرخشده با ماهی آنچویی، و نان سرخشده و… پودینگ کره با کاسترد سرد، تقریباً انگار فقط یک اتاق معمولی است، و ما در واقع پشت طناب مخملی نبودیم و بهترین زندگیمان را در لندن زندگی میکردیم.
بدیهی است که اگر کافه سیسیلیا به طرز فوقالعادهای کسلکننده تبدیل شود، تسلیم فوقالعادهای خواهد داشت، اما اینطور نیست. این یک فضای آرام و خودنمایی با کارکنان دوستداشتنی و منویی است که به روشا اجازه میدهد تا از میراث ایرلندی خود با استفاده از صدفهایی مانند صدف بخارپز شده در سیب و بیکن، بستنی نان گینس و بارمبراک با انبوهی از کره تازه خرد شده استفاده کند. تصورات ایرلند، و سنت جان، در زمین ژامبون روچا زنده بود، که خوکترین تکه پاتهی خام و آمادهای بود که در طول عمرم شاهد آن بودم. برای شیک تر، یک بشقاب مومیایی مانند از آگنولوتی ابریشمی پر از کشک بز و یک پلاک کامل کبابی تا حد ترد، اما با گوشت نرم و سفید، با صدفهای بخارپز و یک طرف سیبزمینی صنوبر صورتی تزئین شده بود، که بسیار مورد علاقه من است، یا حداقل تا سال گذشته، زمانی که تلاش من برای پرورش این ظروف زیبا و مغزدار بود. شادی منجر به گلوله های غمگین و خنگ و عبوس زیادی شد. در کافه سیسیلیا، صنوبرهای صورتی سرخ شده در منو، و همچنین بشقابهای فوقالعاده لذتبخش مریم گلی سرخشده و آنچوی فریتی وجود دارد که ممکن است دوست داشته باشید یا از آنها متنفر باشید، اما مطمئناً هرگز فراموش نخواهید کرد.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ