علمای اهل سنت درباره اخلاق و علم امام جواد(ع) چه نوشته‌اند؟

امام نهم شیعیان در سال ۱۹۵ هجری در مدینه ولادت یافت. مادر گرامی‌شان «سبیکه» نام داشت؛ امام جواد(ع) هنگام وفات پدرشان هشت ساله بود. مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی‌عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت، سعی کرد فرزند امام رضا(ع) را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد. از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد، دختر خویش «ام‌الفضل» را به ازدواج حضرت امام جواد (ع) درآورد، تا مراقبی دایمی و از درون خانه، بر امام(ع) گمارده باشد. رنج‌های دائمی که امام جواد (ع) از ناحیه این مأمور خانگی برده است، در تاریخ معروف است.

از روش‌هایی که مأمون در مورد حضرت رضا(ع) به کار می‌بست، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود. مأمون و بعد معتصم عباسی می‌خواستند از این راه – به گمان باطل خود – امام (ع) را در تنگنا قرار دهند. در مورد فرزندش امام جواد (ع) نیز چنین روشی را به کار بستند. به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع) نگذشته بود.
مأمون نمی‌دانست که مقام ولایت و امامت موهبتی است الهی و بستگی به کمی و زیادی سال‌های عمر ندارد. امام جواد (ع) با عمر کوتاه خویش در دوره‌ای که فرقه‌های مختلف اسلامی و غیراسلامی در حال رشد و نمو بود و دانشمندان بزرگی در این دوران، زندگی می‌کردند وعلوم و فنون سایر ملت‌ها پیشرفت کرده، کتاب‌های زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، اما با وجود سن کم وارد بحث‌های علمی شدند و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت.

برخورد امام(ع) با فرقه‌های انحرافی
امام جواد( علیه السّلام) در برابر فرقه‌هایی که در دوران آن حضرت وجود داشتند، شیعیان خود را از این نظر که این فرقه‌ها چه مواضعی در مقابل آنان به خود گرفته‌اند راهنمایی می‌فرمودند. رسول جعفریان در کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه صفحه ۴۹۰ در این باره می‌نویسد:

اهل حدیث: اهل حدیث که مجسّمی مذهب بوده و خدا را جسم می‌پنداشتند. امام دربارۀ آنان به شیعیان می‌فرمود که اجازه ندارند پشت هر کسی که خدا را جسم می‌داند نماز گزارده و به او زکات بپردازند.

واقفیه: واقفه، یکی دیگر از فرقه‌های موجود انشعابی از شیعه در زمان امام جواد علیه السلام بود که به صورت مشکلی در مقابل شیعیان مطرح شده بود. آنان کسانی بودند که پس از شهادت امام کاظم علیه السلام بر آن حضرت توقف کرده و امامت فرزندش علی بن موسی الرضا علیه السلام را نپذیرفتند. وقتی از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفی مذهبان سوال شد، آن حضرت در جواب، شیعیان خود را از این کار نهی کردند.

زیدیه: دشمنی زیدیه با امامیه و طعن آنها بر امامان علیهم السلام سبب موضع‌گیری تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانکه در روایتی از امام جواد علیه السلام واقفیه و زیدیه مصداق آیۀ: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خَاشِعَهٌ عَامِلَهٌ نَاصِبَهٌ؛ خوانده شده و در ردیف ناصبی‌ها قرار گرفتند.

غلات: غلات نیز به سبب آن که در بدنام کردن شیعه سهم بسزایی داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اینها برای شیعیان بسیار جدی بود؛ زیرا آنها به نام امامان علیهم السلام روایاتی را جعل کرده و بدین وسیله شیعیان را که پیرو ائمه علیهم السلام بودند به انحراف می‌کشاندند. امام جواد علیه السلام دربارۀ ابوالخطاب که از سران غلات بود، فرمودند: لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و کسانی که دربارۀ لعن بر او توقف کرده و یا تردید کنند. آنگاه امام به ابوالغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابی‌هاشم اشاره کرد و پس از تذکر دربارۀ بهره‌گیری آنها از ائمه علیهم السلام به منظور بهره‌کشی از مردم، آنان را در ردیف ابو الخطاب دانستند؛ حتی در روایتی به اسحاق انباری فرمودند: دو تن از غلات به نام‌های ابوالمهری و ابن ابی الزرقاء- که خود را سخنگویان امامان علیهم السلام قلمداد می‌کردند- به هر طریقی هست باید کشته شوند. اسحاق درصدد اجرای دستور امام بود، ولی آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از دید اسحاق مخفی کردند. دلیل این تصمیم امام، نقش بسیار حساس آنان در منحرف ساختن شیعیان ذکر شده است

استاد دکتر «رسول جعفریان» در کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)» می‌نویسد:«آگاهی‌های تاریخی درباره زندگی امام جواد(ع) چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیت‌های سیاسی، همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم(ع) می‌شد، تقیه و شیوه‌های پنهانی مبارزه که برای حفظ امام(ع) و شیعیان از فشار حاکمیت بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است.»(حیات فکری و …؛ ص۴۷۶)
 با این حال، این محدودیت مانع از نفوذ معنوی حضرت جوادالائمه(ع) در جهان اسلام نشده‌است. شاهد ما بر این مدعا، ذکر مناقب و اشاراتی به جایگاه والای آن امام همام، در آثار علمای مشهور اهل‌سنت است. به نظر می‌رسد، محدودیت‌هایی که خلفای بنی‌عباس برای امام(ع) و یارانشان به وجود آورده‌بودند، بر اظهار محبت مسلمانان نسبت به اهل‌بیت(ع)، تأثیری نداشت. به همین دلیل، عموم مسلمانان، صرف نظر از مذهبی که پیرو آن بودند، امامان شیعه(ع) را دوست می‌داشتند. بازتاب این محبت وافر در آثار علمای اهل‌سنت، خواندنی است.

ذکر فضایل امام جواد(ع) در منابع اهل‌سنت
علما و دانشمندان اهل‌سنت، در هر اثری که از امام‌جواد(ع) یاد کرده‌اند، آن حضرت را بسیار ستوده‌اند. این ستودن، همه جنبه‌های شخصیت امام‌جواد(ع) را در بر می‌گیرد. «محمد بن طلحه نصیبی» درباره آن حضرت می‌نویسد:«محمد بن علی(ع)، اگر چه خردسال بود، اما شأنی عظیم و جایگاهی رفیع داشت.»(مطالب‌السؤول …؛ ص۳۰۳)
«عمر بن شجاع موصلی شافعی» در کتابش، از جوادالائمه(ع) با عنوان «امام» یاد می‌کند و می‌نویسد:«لقب او تقی، مرتضی و قانع است. بیانی استوار دارد. دیگران از دانش و هدایتگری او بهره‌مندند؛ فضل و بزرگی‌اش در میان مسلمانان مشهور و منتشر است. [امام جواد(ع)] امانت‌داری صاحب منزلت و بنده مخلص خداست. دانش و بردباری را [توامان] دارد و در فکر، منطق و تشخیص، از همگان پیش‌تر است. خانه او، خانه بخشندگی است. [جوادالائمه(ع)] شخصیتی است که روایت‌هایش، برترین روایت‌ها و در مناقب و درجات، افضل همه بندگان پروردگار است.»(النعیم المقیم …؛ ص۱۴۴)

مهر ورزیدن به شخصیت الهی امام‌جواد(ع) در آثار ادبی بزرگان اهل‌سنت نیز، بازتابی تمام یافته است و در برخی از مجموعه‌های منظوم آنها، می‌توان اشعاری ناب در وصف سجایای اخلاقی و جایگاه معنوی والای جوادالائمه(ع) یافت.
به عنوان نمونه، «غیاث‌الدین بن همام‌الدین»، مشهور به «خواند میر»، عالم شافعی مذهب شبه قاره هند، در منقبت امام‌جواد(ع) سروده‌است:«ز صُلب شریف علی‌الرضا / ز اولاد دین‌پرور مرتضی؛ گل سوری بوستان رسول / نهال ثمربخش باغ بتول؛ به فضل و کرم آنچنان شهره گشت / که صیتش ز اوج فلک درگذشت؛ ز حد بود بیرون کرامات او / ز حصر است افزون مقامات او.»(حبیب‌السیر؛ ص۹۲) هم او، در کتابش، از جوادالائمه(ع) با احترام فراوان یاد می‌کند و می‌نویسد:«آن جناب [امام ‌جواد(ع)] را ابوجعفرثانی گویند و لقبش، تقی، جواد و قانع است و مرتضی و منتجب نیز، گفته‌اند … در سال عشرین و مأتین[۲۲۰] در بغداد به فردوس برین خرامید و در مقبره بنی‌هاشم، نزدیک به مرقد منور جدش، موسی‌الکاظم[(ع)] مدفون شد.

علمای شیعه و برخی علمای اهل‌سنت بر آن رفته‌اند که معتصم خلیفه، آن امام عالی‌مقام را زهر داد.»(همان؛ ص۹۱) موضوع دیگری که در آثار علمای اهل‌سنت، درباره فضایل جوادالائمه(ع)، فراوان به چشم می‌خورد، توجه به دانش وسیع و الهی آن حضرت است. به عنوان نمونه، روایت مناظره امام‌جواد(ع) با «یحیی بن اکثم قاضی» را بسیاری از علمای اهل‌سنت نقل کرده‌اند. استاد «مهدی پیشوایی» مشروح این مناظره را در کتاب «سیره پیشوایان»(ص ۵۴۲ به بعد) آورده‌است.
در جریان این مناظره، «یحیی بن اکثم» که در زمان خود، فقیهی مشهور بود، در مقابل پاسخ‌ها و استدلال‌های جوادالائمه(ع) که در سنین نوجوانی قرار داشتند، درمانده شد و شکست خورد. جالب این‌جاست که برخی از علمای اهل‌سنت، به نیت مأمون از برپایی این مناظره نیز اشاره کرده و آن را در آثار خود آورده‌اند.
از جمله، «سبط بن جوزی» می‌نویسد:«یحیی بن اکثم قاضی به پیشنهاد مأمون، مسائل پیچیده‌ای را از او [امام جواد(ع)] پرسید، شاید از امام خطا و اشتباهی [در پاسخ به سوالات] صادر شود، اما او همه آن پرسش‌ها را به کمال پاسخ داد.»(تذکره‌الخواص؛ ص۴۹۰)

/۶۲۶۲


منتشر شده

در

اخبار فرهنگی

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *