ایسنا/خراسان رضوی حقیقتا میتوانیم دنیا را تغییر دهیم، گرچه دنیا دفعتا در حد مطلوب ما تغییر نخواهد کرد. بر خیری که شخصا میتوانید برسانید تمرکز کنید، نه بر مسائلی که باقی میماند یا حلشان دست شما نیست.
جملاتی که خواندید را پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق معاصر در مقدمه ترجمه فارسی کتابش با عنوان دیگردوستی موثر آورده است. او در رابطه با این جنبش بیان کرده است «ایده دیگردوستی مؤثر فرزندی است با والدین بسیار. من هم میتوانم خودم را یکی از این والدین بدانم؛ چراکه سال ۱۹۷۲ وقتی که دانشجوی دانشگاه آکسفورد بودم مقالهای نوشتم به نام «قحطی، وفور و اخلاق» و در این مقاله استدلال کردم با توجه به رنج فراوانی که هنگام قحطی و مصیبتهای دیگر رخ میدهد، اخلاقا موظفیم کسر بزرگی از درآمدمان را به سازمانهای یاریدهنده اهداکنیم. چقدر کمک کنیم؟ من آنجا استدلال کردم که هیچ سقفی متصور نیست تا جایی که به مطلوبیت حاشیهای برسیم، یعنی جایی که اگر بیشتر یاری برسانیم همان قدر خودمان و خانوادهمان ضرر میکنیم که دریافت کننده کمکمان منفعت میبرد».
«اساس دیگردوستی مؤثر ایدهای بسیار ساده است: باید بیشترین کارنیکی را که می توانیم انجام دهیم. پیروی از قواعد معمول مانند دزدی نکردن، خیانت نکردن، آسیب نرساندن، و نکشتن کافی نیست؛ یا کلا کافی نیست یا لااقل برای آنها که زندگی مادی راحتی دارند و میتوانند تغذیه و مسکن و پوشاک خود و خانوادهشان را فراهم کنند و در نهایت پول و وقت اضافی خواهند داشت کافی نیست. زندگیای که حداقلهای اخلاقی را رعایت میکند مستلزم استفاده از قسمت بزرگی از منابع اضافه برای خلق دنیایی بهتر است. اخلاقیترین نوع زندگی مستلزم انجام دادن بیشترین نیکی ممکن است».
مصطفی ملکیان، فیلسوف معاصر در مقدمهای که بر این کتاب نوشته مبانی نظری جنبش را تشریح کرده است. او در بخشی از مقدمهاش آورده «جنبش دیگردوستی موثر جنبشی بسیار ارزشمند، برکتخیز و مهم است که میتوان گفت با آغاز ربع چهارم قرن بیستم و عمدتا بر اثر مساعی فکری پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق و انسان دوست استرالیایی تبار (زاده ۱۹۴۶)، پدیدار شد و خوشبختانه، با کوششهای نظری و مخصوصا عملی بسیاری از نیکخواهان بشریت، در سرتاسر جهان، در حال توسعه و تعمیق است».
تعریف دیگردوستی موثر
«تعریفی از دیگردوستی مؤثر که اکنون تعریف استاندارد شده است. جنبش را این گونه تعریف میکند:«فلسفه و جنبشی اجتماعی که شواهد و قوه عاقله را خدمت می گیرد تا چارهاندیشی کند و دریابد بهترین راهها برای بهبود وضع جهان کداماند». این تعریف هیچ چیز درباره اهداف یا اینکه این نوعی از خودگذشتگی است یانه یا هزینههای وارد بر دیگر دوست مؤثر نمیگوید. با توجه به اینکه جنبش کلمهی دیگردوستی را به عنوان بخشی از نامش یدک میکشد، این اشاره نکردن به ایثارگونه بودن این کنشها در تعریف خودش ممکن است کمی عجیب به نظر بیاید. دیگردوستی در تضاد با خودپرستی (تنها خود را درنظرداشتن) است. اما نباید این حقیقت سبب شود که فکر کنیم از خودگذشتگی به معنای چیزی لزوما مغایر با منافع فردی، لازمه دیگردوستی مؤثر است. اگر رساندن بیشترین خیری که میتوانید به دیگران برسانید، سبب تعالی خودتان نیز شود این بهترین نتیجه برای همه خواهد بود».
ویژگیهای دیگردوستان موثر
شرح زندگی بسیاری از افراد دیگردوست موثر در این کتاب بیان شده و در رابطه با ویژگیهای کلی و نحوه زندگی این افراد آمده است که آنها «ساده زندگی می کنند و بخش بزرگی از درآمدشان را، اغلب بسیار بیشتر از ۱۰ درصد ( که میزان مرسوم است)، به مؤثرترین خیریهها اهدا میکنند؛ حرفه ای را برمیگزینند که بیشترین درآمد را دارد، نه برای زندگی اعیانیتر بلکه برای رساندن بیشترین خیر ممکن به نیازمندان؛ حضوری یا اینترنتی با دیگران صحبت می کنند تا ایده دیگردوستی مؤثر را به گوش آنها برسانند و بخشی از بدنشان (خون، استخوان یا حتی کلیهشان) را به غریبهها میدهند.»
«اهدا کردن خون، مغز استخوان، و سلول بنیادی انواع نسبتا ساده دیگردوستی است. سلولها به سرعت بازتولید میشوند و میتوانند بارها وسیله انجام دیگردوستی مؤثر شوند».
چه چیزی را باید «بیشترین خیر» شمرد؟
سوالی که ممکن است ذهن ما را درگیر کند این است که بیشترین خیر ممکن چیست؟ «دیگر دوستان مؤثر پاسخی واحد به این پرسش نخواهند داد. با این حال، جوابهایی مشترک وجود دارد. آنها بر سر این اجماع دارند که جهانی با رنج کمتر و شادکامی بیشتر (اگر تمام عوامل دیگر را ثابت نگه داریم) مطلوبتر از جهانی با رنج بیشتر و شادکامی کمتر است».
رابطه بین دیگردوستی و شادکامی
در فصل دوستی و شادکامی این کتاب آمده است:«مطالعاتی که بر روی ارتباط درآمد و شادکامی یا رفاه انجام شده نشان میدهد کسانی که سطح درآمد پایینی دارند درآمد بیشتر شادکامترشان میکند، اما وقتی درآمد در حدی شود که پاسخگوی نیازهای اولیه و تامین کننده امنیت مالی حداقلی باشد، افزایش بیشتر درآمد یا اثر بسیار کمتری بر روی شادکامی میگذارد، یا هیچ اثری نمیگذارد. چیزهای دیگر مخصوصاً روابط گرم شخصی، تاثیر بسیار بیشتری بر شادکامی میگذارند. مطالعهای نشان داد برای فردی با درآمد معادل درآمد میانه جامعه، یافتن یار بر شادکامی تاثیری معادل رشد ۷۶۷ درصدی درآمد دارد.
گرچه استفاده از درآمد برای خرید وسائل شادکامترمان نمی کند، ولی استفاده از درآمد برای کمک به دیگران چنین تأثیری دارد. الیزابت دان ، لارا اکنین ، و مایکل نورتون مقداری پول به شرکتکنندگان در یک آزمایش پرداختند. از نیمی آنها خواستند پول را برای خودشان خرج کنند و از نیمی دیگر خواستند آن را به دیگری هدیه دهند یا به خیریهای ببخشند. در پایان، آنها که پول را برای دیگری خرج کردند بسیار راضیتر از گروهی بودند که پول را برای خودشان خرج کردند. این نتیجه با دادههای نظرسنجی گالوپ هم سازگاری دارد. از مردم ۱۳۶ کشور پرسیده شد: «آیا به خیریه ای در یک ماه اخیر پول دادهاید؟». همچنین از آنها خواسته شد میزان شادکامیشان را از ۱ تا ۱۰ ارزیابی کنند. در ۱۲۲ کشور از ۱۳۶ کشور همبستگی مثبتی بین کمک به خیریه در یک ماه اخیر و داشتن سطح بالاتر شادکامی دیده شد. تفاوت در سطح شادکامی گزارش شده میان کسانی که به پرسش درباره کمک به خیریه پاسخ مثبت دادند و آنها که پاسخ منفی دادند معادل تفاوتی است که دو برابر شدن درآمد ایجاد می کند.
البته این نظرسنجی نشان دهنده یک همبستگی است، نه یک رابطه علی؛ به نظر میآید علیت میتواند دو طرفه باشد؛ چراکه مردمی که شادکامترند تمایل بیشتری به بخشش دارند.این مشاهدات، اکنین، دان، و نورتون را به آن واداشت که ببینند آیا به خاطر آوردن خرج کردن پول برای کمک به دیگری سبب شادکامی می شود و همچنین آیا این افزایش سبب می شود مردم در آیندهای نزدیک پول بیشتری برای کمک به دیگران خرج کنند؟ آنها نشان دادند که رابطهای معکوس بین این دو وجود دارد. یعنی بخشش باعث ایجاد بازخورد مثبت می شود که خودش به خرج کردن بیشتر برای دیگران و افزایش شادکامی انجامد.»
دیگردوستی، خط و مرز دارد؟
وقتی به دنبال انجام بیشترین نیکی باشیم با قضاوتهای دشواری درباره انتخاب موثرترین خیریهها، زمینههای مختلف و وسیع کمکرسانی، افرادی که به آنها کمک خواهیم کرد و … روبهرو خواهیم شد. همچنین یکی از پرسشهای مهم در این زمینه این است که فقط به افراد شهر و کشورخودمان باید کمک کنیم یا در این زمینه در سطح جهانی بیندیشیم؟. «وقتی به مخاطبانم در ایالات متحده میگویم باید به فقیرترین انسانهای دنیا کمک کنیم، پاسخ رایجی که دریافت میکنم این است که نخست باید فقرای کشور خودمان را یاری دهیم. اما باید در نظر داشت که فقری که در آمریکا وجود دارد بسیار متفاوت با فقر در کشورهای درحال توسعه است. آن قدر این تفاوت جدی و عظیم است که حتی آنهایی که به میزانی از اولویتدهی به هموطنان معتقدند، ممکن است وقتی به این تفاوت آگاهی پیدا میکنند، تجدید نظر کنند و از خود بپرسند که «آیا حقیقتا، اخلاقا جایز است زندگی و منافع انسانهای بیرون از مرزهای کشورشان را آنقدر نادیده بگیرند که کمک به فقرای کشوری ثروتمند مثل ایالات متحده بر فقیرترین انسانهای فقیرترین کشورهای جهان اولویت پیدا کند؟
در سال ۲۰۱۲، خط فقری که دولت امریکا برای یک خانواده چهارنفره تعریف کرد ۲۳۸۵۰ دلار بود. این یعنی درامد ۵۹۶۳ دلار در سال یا ۳۴/۱۶ دلار در روز برای هر نفر. درست است که رقم بالایی نیست، اما بسیار بالاتر از خط «فقر شدید» بانک جهانی یعنی، ۲۵/۱ دلار در روز است. این ارقام مربوط به دلار سال ۲۰۰۵ است که معادل ۵۳/۱ دلار در سال ۲۰۱۴ است. این عددها کمینه خرج برای جوابگویی به نیازهای اولیه یک فرد است.
در سطح جهان بیشتر از یک میلیارد نفر در فقر شدید زندگی میکنند که بنا بر تعریف، همه آنها در کشورهای درحال توسعه هستند. شاید فکر کنید که این آمار گمراه کننده است، چرا که قدرت خرید بهازای مقدار معینی پول در کشورهای فقیر از غنی بالاتر است. اما این نکته در آمار لحاظ شده است. آمار بانک جهانی با توجه به «برابری در قدرت خرید» است؛ به عبارت دیگر، پول ملی در کشوری که فرد در آن زندگی میکند همان اندازه غذا و دیگر کالاهای ضروری را تأمین می کند که فردی با ۵۳/۱ دلار در امریکای سال ۲۰۱۴ میتواند بخرد».
سینگر در این زمینه نتیجهگیری کرده است که «اگر دیگر دوستان موثر به فقرای خارج از کشورهای ثروتمند یاری برسانند، کمکشان نیکی بسیار بیشتری را موجب شده است».
دستاوردهای جنبش دیگردوستی موثر
در کتاب دیگردوستی موثر با سازمانهایی که حاصل این جنبش هستند آشنا میشویم؛ مثلا سازمان «زندگیای که میتوانی نجات دهی» را خود پیتر سینگر راهاندازی کرده و تا زمان انتشار کتاب ۱۹ هزار و ۵۵۴ نفر از طریق این سازمان تعهد دادهاند که بخشی از درآمد ماهیانهشان را به خیریههای موثری ببخشند که این سازمان پیشنهاد داده است یا مثلا سازمان «سنجیده ببخش» خیریهها را به شیوهای دقیق و سختگیرانه ارزیابی و اهداف خیریهای را رتبهبندی میکند. سازمانهای «بخشیدن آنچه میتوانیم»، « ۸۰ هزار ساعت»، «سنجشگران خیریههای حیوانات» و… نیز از دیگر دستاوردهای جنبش دیگردوستی موثر هستند.
دیگردوستی موثر در ایران
علاوهبر مصطفی ملکیان، محمدرضا جلائیپور، پژوهشگر حوزه اجتماعی نیز مقدمهای بر این کتاب نوشته است. او در رابطه با امور خیریه در ایران بیان کرده «در ایران امروز، فرهنگ عمومی خیریه (چه دینی و چه غیردینی) هنوز توجه چندانی به سنجشگری عقلانی برای اولویتبندی اهداف خیر و اینکه در مسیر هر خیر به مؤثرترین شکل عمل شود ندارد. بخش بزرگی از کمکهای خیریه ایرانیان به خیریههای محلی، خانوادگی و ملیای بخشیده میشود که نه شفافیت مالی دارند، نه بر حسن هزینه منابعشان نظارت کیفی و مؤثری اعمال میشود و نه برای انتخاب و اولویتبندی اهداف خیر سنجشگری کافی میکنند.
ترویج ایدههای دیگردوستی مؤثر در ایران میتواند: اولا، میزان کمکهای خیریهای و نیکوکاری بسیاری از شهروندان را افزایش دهد و ثانیا، به نیکوکاران و خیریهها کمک کند که در انتخاب اهداف خیر و نحوه کمک مؤثرتر و رساندن بیشترین خیر ممکن به نیازمندان سنجیدهتر عمل کنند.
در شرایطی که کاهش آسیبهای متراکم اجتماعی و ریشهکنی فقر شدید در ایران از دولت به تنهایی برنمیآید، ترویج فعالیتهای خیررسانِ مؤثر در میان شهروندان ایران ضرورت بیشتری دارد.
دولت هم وظیفه دارد از طریق ایجاد پایگاههای اطلاعاتی دقیق، بهروز و سهلالوصول و در دسترس عموم قراردادن دادههای معتبر مرتبط با فقر، بیماری، آموزش، و آسیبهای اجتماعی زمینه مشارکت مؤثر و سنجشگرانهتر خیریهها، سمنها و شهروندان مسئول را در بهبود زندگی محرومترین ساکنان ایران را فراهم کند. انجام این کار توسط وزارت اوقاف ترکیه تجربه موفق و الگوی اولیه خوبی برای افزایش مشارکت اجتماعی مؤثر در کاهش فقر شدید است. در ایران هم در این زمینه راهاندازی سایت «مشق ما» توسط معاونت رفاه وزارت کار برای شناساندن دقیق کودکان بازمانده از تحصیلات ابتدایی و همکاری با سمن های تخصصی این حوزه برای بازگرداندن آنان به تحصیل گام مثبتی بوده است که امیدوارم با گامهای بزرگتر بعدی برای تسهیل فعالیتهای دیگردوستانه مؤثر شهروندان و نهادهای مدنی ادامه پیدا کند».
انتهای پیام
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ