خبرگزاری مهر، گروه استانها: میعادگاه بزرگداشت ابرقهرمان ایرانی همین وعدهگاه همیشگی بود؛ مسجد جامع شهر که از ساعتها قبل از شروع مراسم جمعیت عظیمی آنجا حاضر شده بودند تا ارادت خود را به این سردار بزرگ نشان دهند.
امروز همه آمده بودند با چشمانی اشکبار، با قلبهای شکسته، همه اندوهبار و حزین بغض هایشان را فرو می بردند و تنها نوای چمری برایشان کافی بود تا عقده دل بگشایند.
همه اشک می ریختند به یاد سرداری که امنیت امروزمان را مدیونش هستیم برای علمداری که آن سوی مرزهای کشورمان حواسش به ما بود ما خواب بودیم و او بیدار بود و باز هم ما خواب بودیم که اوشهید شد.
چه مظلومانه و غریبانه پر کشیدند و مردم چه با شکوه برای وداعشان آمده بودند می گفتند امروز عاشورای ایران اسلامی است، می گفتند علمدار اگر بر زمین افتاد اما علم بر زمین نمی ماند.
هیاتهای عزاداری هم به جمع مردم آمده بودند و با مداحی پرشورشان شور و حال عجیبی به مراسم دادند؛ مردم با همخوانیهایشان گاهی بر سینه و گاهی بر سر میزدند.
برخیها برای نشان دادن اوج ارادتشان به رسم کوردها که در فراق عزیزانشان سر و صورتشان را گل مالی میکنند با شمایل گلآلود آمده بودند.
خانوادههای شهدا میگفتند از نو عزادار شدند و داغ دلشان تازه شده…
نسل سوم و چهارمیها به خونخواهی اسطوره مبارزشان آمده بودند و اشکهایشان عجیب دل آدم را میسوزاند.
مویههای مادرانه و زمزمههای پدرانه برای وداع با سردار هم غم فضا را بیشتر کرده بود.
عکسهای سردار روی دستها میچرخید و بغضها را وا میکرد.
کرمانشاهیهای شهیدپرور امروز غرق در ماتم بودند؛ ماتمی بزرگ که بزرگیش در قاب هیچ تصویری نمیگنجید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ