هیچ ایرانی به اندازه سعدی در سخنوری موفق نبوده است

هیچ ایرانی به اندازه سعدی در سخنوری موفق نبوده است
هیچ ایرانی به اندازه سعدی در سخنوری موفق نبوده است

به گزارش خبرنگار مهر، اهالی فرهنگ و ادبیات ایران وجهان، سعدی شاعر پرآوازه ایرانی را یکی از شاخص‌ترین چهره‌های ادبیات جهان در طول تاریخ خوانده‌اند. شعر و نثر سعدی زمان و مکان ندارد و همیشه تاریخ می‌توان با رویکردها و دستاوردهای جدید علوم انسانی به خوانش او پرداخت.

امروزه که شیوع کرونا جهان را درگیر خود کرده هیچگاه این اندیشه سعدی که «بنی آدم اعضای یک پیکرند» اینگونه اثبات پذیر نبوده است. توگویی که سعدی از دل تاریخ امروز ما را پیشبینی کرد و ما را بدان هشدار داده است. پس بیهوده نیست که سعدی ازجمله نخستین شاعران ایرانی است که آثار او به دیگر زبان‌های زنده دنیا ترجمه شد.

قرار است که کتاب «عاشقانه‌های سعدی با جستاری تازه در عشق» نوشته ابراهیم نجاری و جلیل قیصری در اواسط اردیبهشت توسط انتشارات ناسنگ در دسترس مخاطبان قرار بگیرد. به مناسبت سالروز بزرگداشت سعدی پای صحبت‌های یکی از نویسندگان این کتاب نشستیم. نجاری به مهر گفت: این کتاب از دو بخش مقدمه و متن غزلیات سعدی تشکیل شده است. مقدمه این کتاب نیز حاوی دو بخش است. در بخش اول مقدمه مفصل این کتاب، درباره الگوهای عشق و همچنین چهره‌های معشوق در ادبیات کهنسال فارسی ونیز ظرافت و زیبایی زبان و ساختار شعر سعدی نوشته شده است.

وی افزود: از دیدگاه شعری در منظومه‌های ایرانی سه نوع عشق وجود دارد. عشق اول که عشق صوفیانه نامیده می‌شود عشقی است که زمینه آن را ظهور عرفان در ایران فراهم آورد و با توجه به ترجمه اندیشه‌های افلاطون وارد شعر و ادب فارسی شد. از شاعران مشهور در این حوزه می‌توان مولوی و عطار را مثال زد.

نجاری ادامه داد: عشق دوم، عشق هم جنس خواهانه است. عشقی آلوده به هوس است که با ورود عناصر ترک نژاد به دربار بوجود آمد که پایبند اخلاقیات نبودند و باعث ایجاد فساد اخلاقی شدند. محوریت عشق ورزی آنها به پسران جوان بود. اما سویه دیگر عشق هم جنس خواهانه، اگر چه معشوق مذکر است اما آلوده نیست. این عشق با نظر بازی پیوند دارد؛ از نوع جمال پرستی صوفیانی چون غزالی و شاعرانی مانند فخرالدین ابراهیم عراقی که بر این اعتقادند که زیبایی معشوق ازلی را باید در مظاهر زیبایی او در زمین جست.

این محقق ادبی از غزلیات ارزشمند سعدی گفت: ارزشمندترین و زیباترین غزلیات سعدی غزلیات است که معشوق او چه زن چه مرد در زمین است.، غزلیاتی که فقط عشق را می‌سراید و لا غیر؛ چون سعدی وظیفه‌های دیگرش را در آثار متنوعی که به جای گذشته انجام داده است. او در این نوع غزلیات، عشق را با موضوعات دیگر در نمی‌آمیزد. معشوق او اگرچه خانه آب و گلش را در آسمان سرشته‌اند، اما زمینی است. هر چند سرو بالاست و به صحرا می‌رود اما جلف دریافتنی نیست. اگرچه گاهی مرد است تهمت امردی نمی‌توان به اوبست. نگاه سعدی، بین آسمان و زمین در رفت و آمد است. سعدی به تبیین فلسفی این عشق زمینی نمی‌پردازد و یا چون صوفیان جمال پرست به توجیه آن نمی‌نشیند بلکه به بیان هنرمندانه آن می‌پردازد. بیانی که اقناع همه آدم‌ها و دوران‌ها را با پیش زمینه ذهنی گوناگون در پی دارد.

نجاری اضافه کرد: سعدی اگر چه تجربه عرفانی ندارد، اما تجربه زیستی عشق ورزی زمینی دارد که بتواند باهنر خود و زبان بی نظیر مخاطبان را در این تجربه‌ها همراه خود کند. اکثر مردم نمی‌توانند به تجربه‌های رویایی و ناب عرفانی دست پیدا کنند، اما نگاه عاشقانه وعشق زمینی را که در فطرت همه انسان‌هاست، باری تجربه کرده‌اند. سعدی حالات و اطوار این عشق ورزی را که ابتدا با نظر شروع می‌شود، به زیبایی هرچه تمام تر می‌سراید.

این نویسنده سومین نوع عشق را عشق دگرجنس خواهانه نامید و گفت: سومین دسته از عشق، دگرجنس خواهانه است. عشقی که معشوق زن است. شوربختانه این نوع عشق تا نیما نمود عینی ندارد یا کم فروغ است و باعث آن زمینه‌های فرهنگی است: «چون در اکثر اساطیر جهان زن به گونه پتیاره وگجستگ نمودار شده است.» دلیل دیگر واپس زدن عشق دگرجنس خواهانه، عدم رؤیت زن در اجتماع به دلیل بسیاری از جمله مذهب بود. آمیختن نگاه زن ستیزانه و زمینه‌های دیگر زن را در پستوی خانه پنهان کرد. در روزگار بحث ما زن به عنوان جنسیتی فرهنگی که حقی چون مردان در عشق ورزی دارد شناخته نشده بود. این عامل و مستور بودن زن باعث شد که معشوق در ادب گذشته چهره‌ای زنانه نداشته باشد. در جامعه مرد سالار زن هم مرد دیده می‌شود و در اکثر آثار زن مردی است از جنس زن نه جنسیت زن که یک مقوله فرهنگی است. حتی شاعری چون نظامی هم که به فکر زنانه کردن چهره معشوق است. زنان آثار او مردانی هستند که «کنند از شیر چنگ از پیل دندان».

نجاری درباره عشق در غزل‌های سعدی نیز اشاره کرد: سعدی از انواع الگوهای عشق در غزلسرایی بهره می‌گیرد. اما، همان گونه که گفته شد ارزشمندترین و انسانی‌ترین غزل او همانهایی است که در آنها معشوق زمینی است.

وی در توصیف بخش دوم مقدمه خود در این کتاب گفت: در قسمت دوم ما به راز موفقیت هنری شعر سعدی پرداخته‌ایم و ثابت کردیم که تا به حال هیچ ایرانی به اندازه سعدی در سخنوری موفق نبوده است.

این پژوهشگر و منتقد ادبی آموزه‌های سعدی را فرا مکانی و فرا زمانی خواند و ادامه داد: انسان امروز از مادیات و دنیای فولاد خسته و آزرده شده است و حتی اخلاق را نیز به یک سو نهاده و فراموشش کرده است. در این صورت او می‌تواند با پناه بردن به آموزه‌های سعدی روح خسته خود را از سیطره روزمرگی نجات دهد. از دیدگاه سعدی انسان دارای دو نیمه است. یک نیمه الهی و یک نیمه خاکی. همانگونه نیمه الهی بر گردن انسان حقی دارد، نیمه خاکی نیز حقی بر گردن او دارد. همانطور که به عشق الهی توجه می‌کنند، عشق زمینی را نیز باید مورد توجه قرار داد.

نجاری در پاسخ به این سوال که سعدی چگونه می‌تواند پاسخگوی نیاز امروز جامعه باشد توضیح داد: ما باید همواره نگاهمان به گذشته، یک نگاه انتقادی باشد. در حین عاشق گذشته بودن باید منتقد آن نیز بود. جبرگرایی اگر در نظر و نگاه باشد هیچ ایرادی ندارد اما اگر زمانی جامه عمل به خود بپوشاند مشکل ساز می‌شود. نگاه عاشقانه به فرهنگ، هویت و ادبیات گذشته و ماندن در آن روزگار، مصیبت بار است.

ابراهیم نجاری در پایان اشاره کرد: کتاب دیگری نیز به همراه همکارم جلیل قیصری با عنوان «نیما و شاعران پس از او» را در دست تألیف داریم که امیدوارم آن را نیز به زودی به دست مخاطبان ادبیات برسانیم.


منتشر شده

در

ادبیات و اندیشه

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *