
عاشورا اتفاقی دروندینی اما دارای ارزشهای انسانی جهانشمول است
ایسنا/خراسان رضوی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: عاشورا اتفاقی دروندینی اما دارای ارزشهای انسانی جهانشمول است. عاشورا در یک منطقه رخ داده اما ارزشهای انسانی جهانی را پشتیبانی میکند و اینها ویژگیهایی از عاشوراست که ما را با پدیده خاصی مواجه کرده و دارای ارزش زیادی است.
حجتالاسلام داوود فیرحی در شب سوم از همایش ملی «امام حسین و دنیای امروز»، تحت عنوان «عاشورا و دنیای امروز» اظهار کرد: اولین ویژگی عاشورا مجمعالفضائل بودن است؛ یعنی فشرده و چکیده فضایل انسانی است. حادثه عاشورا مانند منشوری است که از هر جهت به آن بنگریم ، جاذبه خاص خود را دارد و به هر پرسشگر یک پاسخ و یک راهنمایی میدهد. مجمعالفضائل یعنی شرایطی که انسانهای متعددی دور آن گرد میآیند.
وی افزود: عاشورا درست مانند شخصیت امیرالمؤمنین(ع) است که مرجع استناد گرایشهای گوناگون از صوفی، عارف پهلوان، جنگجو، فقیه، سیاستمدار و… است؛ بنابراین این نوع رویدادها به اصطلاح رخداد ناب و لحظههای نادر تاریخ است که جاودانه هستند. مسائلی که در صحنه کربلا و عاشورا رخ میدهد، درسهایی است که برای انسان امروز مهم تلقی میشود.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: ویژگی عمده این نوع از رخدادها آن است که در زمان و مکان خود قرار نمیگیرد؛ یعنی بیپایان است؛ گویی هر سال این حادثه دوباره اتفاق میافتد. با توجه به اینکه بزرگداشت این مناسبت هر سال اتفاق میافتد، مانند چشمهای جاری است که در هر زمان شاهد آن هستیم. از این جهت عاشورا یک رخداد منشوری و چند وجهی است و نمیتوان آن را تکساحتی یا سیاه و سفید دید بلکه متنی غنی و فشرده است که ایثار، صبر، مذاکره، صلحجویی، عزت، غرور، جنگ، بیعت، شهادتطلبی، هشدار، وفاداری و… را در برمیگیرد.
وی اظهار کرد: این ویژگی موجب شده برای جامعهای که احتیاج به عملیات چریکی دارد و برای جامعهای که از سرزمین خود دفاع میکند، امام حسین(ع) یک الگو باشد. زمانی که به پدیده عاشورا نگاه میکنیم، در عین حال که عاشورا همه موارد مهم و ارزشمند را در بردارد اما برای زمانهای متفاوت امام حسین(ع) الگوی متفاوتی برای انسان هر زمانی میشود. همچنین معمای اصالت و ضرورت خوانش عصری و البته غیر ابزاری عاشورا برای هر عصر و مکانی، رویدادی مولد است که نور و شعله آن به شهادت تاریخ، همواره جاری و روشن است.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بیان کرد: آنچه که امام حسین(ع) در زمان خود درس میدهد، این است که هدف حکومت، ورای زمان آن و اینکه حاکمان، پادشاه، رئیسجمهور، عالم دینی و… باشد، آنگونه که در سنت پیامبر(ص) آمده، کار نیکو و اداره خوب و اصلاح جامعه است که هر حکومتی باید در این مسیر حرکت کرده و عدالت را برقرار کند و به گفته امام حسین(ع) به سنت پیامبر(ص) بازگردد.
آیا میتوان نسخه کربلا را در زندگی سیاسی و اجتماعی خود تکرار کرد؟
همچنین محمدتقی فخلعی، مدرس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی در بخش دیگری از این همایش در وبیناری تحت عنوان «اثر خوانشهای گوناگون واقعه عاشورا در چگونگی الگوگیری» اظهار کرد: مسئله الگوپذیری از عاشورا یکی از دلمشغولیهای همه افرادی بود که دل در گرو این واقعه بزرگ داشتند و کوشیدند به اشکال مختلف، واقعه عاشورا و کربلا را منبع الهام، درسها، عبرتها و الگوی زندگی خود قرار دهند.
وی افزود: شاید الگوپذیری در بعضی از ابعاد چهرهای واضح و شفاف داشته باشد اما در ابعاد دیگر دچار تاملاتی است؛ به عنوان مثال جنبههای عرفانی، معنوی و اخلاقی عاشورا و امام حسین(ع) دستیافتنیترین، قابل فهمترین و در نتیجه الگوپذیرترین بخشهای این حادثه است اما از سوی دیگر، ابعاد فقهی این ماجرا دچار تاملات و تردیدهایی است که این تاملات و تردیدها به دلیل پدید آمدن قرائتها و خوانشهای گوناگون ایجاد شده است.
مدرس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی گفت: مراد از ابعاد فقهی، جنبههایی است که به یکپارچگی واقعه عاشورا، حادثه کربلا و حرکت امام حسین(ع) مربوط است. هریک از این جنبهها به تنهایی میتواند درسآموز زندگی سعادتمندانهای برای انسان باشد اما وقتی نگاهی یکپارچه به این واقعه داریم، سؤالاتی ذهن ما را درگیر میکند که آیا واقعه کربلا و قیام سیدالشهدا(ع) از قابلیتهایی برخوردار است که بتواند سرمشق و الگوی حرکت و اقدام سیاسی انسان یا جامعه واقع شود یا خیر؟ آیا میتوان نسخه کربلا را در زندگی سیاسی و اجتماعی خود تکرار کرد؟
وی اضافه کرد: این سؤالات بسیار مهم است و شاید عدهای تصور کنند در نگاه اول چنین پرسشهایی پاسخ راحتی دارد اما مباحثی وجود دارد که به وضوح نشان میدهد بر سر راه پاسخ به این سوالات با موانع و مشکلات انبوهی روبهرو هستیم. همه ما میدانیم که پیامبر(ص) اسوه اسلام بود. بنابراین اسناد و نوشتههای معصومان برای ما حجت است و افعال و سیره فردی و اجتماعی معصوم هم از چنین ویژگیهایی برخوردار است. اگر ما به اسناد عاشورا بنگریم، متوجه میشویم در کربلا هم در بعضی موارد بر اسوه تاکید شده است.
خوانشها از عاشورا در قرن اخیر متکثر شده است
فخلعی تصریح کرد: بعضی از سیرههای معصومان بیانگر آن است که واقعه یا رخدادی روی داده که گویی حالت شبه اختصاصی بودن دارد یا متضمن تکلیفی خصوصی است. فقها سعی زیادی میکنند که آن بخش از سیره پیامبر(ص) و امامان(ع) را که دربردارنده تکالیف، احکام و مسئولیتهای کلی است، قابل تاسی معرفی کنند. همچنین آن بخشی که از چنین قابلیتی برخوردار نیست را غیرقابل تاسی میدانند.
وی بیان کرد: همین مساله در جریان بررسی حادثه کربلا و تفسیر آن کم و بیش به وجود میآید. بنابراین برای اینکه واقعه عاشورا و کربلا بتواند به عنوان اسوه و الگویی فراراه زندگی ما قرار گیرد، بایستی از این چالش خصوصی بودن عبور کند. مساله الگوپذیری از واقعه عاشورا و چگونگی الگو قرار گرفتن در گرو خوانشها، قرائتها و تفاسیر گوناگونی است که از این حادثه ارائه شده و ما در طول تاریخ با خوانشهای گوناگونی مواجهیم که البته شاید قرنها، با چندان تنوع و تکثری همراه نبوده اما در قرن حاضر، به ویژه در این چند دهه اخیر، این خوانشها به نحو عجیبی متکثر شده است.
مدرس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی اظهار کرد: اولین خوانش، خوانش سنتی و کلاسیک واقعه عاشوراست که قرنها دارای سیطره بر فضای اندیشه جامعه شیعی بوده است. در این قرائت صحبت از این است که عاشورا یک مواجه مسلحانه نابرابر بوده است؛ یعنی امام حسین(ع)، اهل بیت و اصحاب ایشان گروه اندکی بودند که در برابر هزاران نفر سپاه دشمن صفآرایی کرده و وارد جنگ شدند و این مساله ماهیت این حادثه را با چالشهای فقهی متعددی روبهرو کرده است.
وی اظهار کرد: خوانش دوم، شروع قرائتهای سیاسی است که در چند دهه اخیر ایجاد شده است. البته سابقه خوانشهای سیاسی از واقعه عاشورا تقریبا به عصر مشروطه بازمیگردد اما هر چه جلوتر میآییم و به عصر انقلاب اسلامی نزدیکتر میشویم، این خوانشها غلیظتر میشود. یکی از این خوانشها، خوانشی است که شیخ نعمتالله صالحی نجفآبادی در کتابی تحت عنوان «شهید جاوید» نوشته است و این مدعا را دنبال کرده که قیام امام حسین(ع) یک تلاش معقول برای اصلاح نظام رهبری فاسد زمانه بوده که با سنجش همه زمینههای طبیعی از سوی امام همراه شد و البته یک شورش انقلابی و ستیزهجویانه محسوب نمیشود. نباید از یاد برد که نقدهای زیادی به این کتاب وارد شده است.
فخلعی افزود: خوانش سوم، خوانش دکتر شریعتی است که عناصر اصلی این خوانش عبارتاند از اینکه دکتر شریعتی اولا زندگی را در عقیده و جهاد خلاصه کرده است. نکتهای که در تفکر دکتر شریعتی وجود دارد، این است که او تلقی یک قیام آگاهانه و شهادتطلبانه از واقعه عاشورا را دارد. براساس این دیدگاه سید شهیدان آگاهانه در مسیر مرگ و شهادت پای در میدان گذاشته و دکتر شریعتی بسیار میکوشد که نقش و عنصر شهادت را در این قیام بسیار پررنگ جلوه دهد.
وی گفت: ماجرای امام حسین(ع) یک مفهوم عاقلانه دارد؛ پس از آنکه دربها بسته شد و تنها راه گریز تن دادن به ذلت و به زانو درآمدن بود، ایشان ترجیح داد ذلت را اختیار نکند بلکه مقاومت و ایستادگی کرد و عاشقی را برگزید و به استقبال مرگ رفت؛ در حالی که به لحاظ فقهی میتوانست و مخیر بود که حتی بیعت کند اما بیعت نکرد و شهادت را انتخاب کرد.
مدرس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی تاثیر این خوانشها در چگونگی الگوگیری از واقعه عاشورا را چنین بیان کرد: حادثه عاشورا یک واقعه منحصر به فرد و غیر قابل تکرار بود که این واقعه را نمیتوان با مبانی، قواعد و ملاکهای فقهی مسئولیتساز و تکلیفآور تحلیل نمود؛ بنابراین نباید عاشورا را تابلوی راهنمای خود در مسیر حرکت اجتماعی و سیاسی، قیام، جهاد و مبارزه قرار دهیم. چنین کاری با وجود ابهاماتی که دارد، ناممکن است؛ بنابراین وظیفه ماست که در مواجهه با این واقعه از برکات معنوی توسل به شهید کربلا بهرهمند شویم و در پی آن باشیم که تاثیرات روحی و اخلاقی لازم را به دست آوریم و از آن خود کنیم.
انتهای پیام
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ